تعلیم و تربیت جدید

نگاهی نو به تعلیم و تربیت و ایجاد لوازم این تربیت نو

 

وقت خواب کودکان چگونه تنظیم شود ؟
اغلب مادران در مورد خواب کودکان کوچک و شیرخوار نیز نگرانی دارند . باید گفت خواب نیاز بدن است و زمانیکه این نیاز برسد ، کودک دیگر نمی تواند مقاومت بکند . پس نگران کم خوابی فرزند خود نباشید . این نیاز در کودکان مختلف متفاوت است . اگر دقت کنیم می بینیم ، فاصله خواب کودکان شیرخوار کم و هر چه بزرگتر می شوند ، این فاصله بیشتر می شود . کودک تا قبل از مدرسه اگر دیر بخوابد و یا با بزرگسالان تا دیر وقت بیدار بماند مانعی ندارد . ولی ، بایستی دقت شود که در زمان خوابیدن او قصه های ترسناک و یا فیلم های وحشتناک نبیند زیرا ممکن است در خواب دچار کابوس شود و یا شدت عصبی بودن او به حدی باشد که دچار سومنامیولیسم ( در خواب راه رفتن ) یا آنورزی ( شب اداری ) و یا در خواب حرف زدن شود . ولی زمانیکه در مدرسه می رود باید ساعت معینی در اوایل شب به رختخواب برود ، که فردای آن روز با انرژی بیشتر در مدرسه ب فعالیت ذهنی و اجتماعی خود بپردازد ، و در کلاس کسل نباشد و دچار اُفت تحصیلی نشود .
منبع : کتاب 100 پرسش 100 پاسخ در روابط والدین و فرزندان نوشته اکرم (گیتی) حیدری
 
نویسنده: نادر ایزدپناه ׀ تاریخ: سه شنبه 3 مرداد 1391برچسب:وقت خواب کودکان,, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 

معیار تربیت فرزندان چیست ؟
بطور کلی ویژگیهای خاصی را برای تربیت باید در نظر گرفت و الگوهای تربیتی باید دارای صفات عالیه و اخلاقی سنجیده انسانی باشد . معیاریهای نادرست و نسنجیده ، با عالیترین قواعد و دستورات هم نمی توانند به اصلاح کودکان ناسازگار بپردازند و فقط معیارهای صحیح و سنجیده است که والدین را در امر تربیت موفق خواهد کرد . در پرسشگری عدهّ ای چنین آماری را مشخص کرده اند .
30% از والدین در تربیت ، معیارهای ارزشی مانند درستگویی و صداقت و محبت را ملاک قرار داده اند .
13% استفاده از تربیت دینی .
13% براساس آنچه که خود نداشته اند در مورد فرزندان خود عملکرده اند و خواسته اند .
12% نیز علایق شخصی خود را روی کودکان عمل کرده اند .
9% بقیه عقده های فرو خفته خود را در فرزندان بیدار کرده اند .
منبع : کتاب 100 پرسش 100 پاسخ در روابط والدین و فرزندان نوشته اکرم (گیتی) حیدری
 
نویسنده: نادر ایزدپناه ׀ تاریخ: سه شنبه 3 مرداد 1391برچسب:تربیت فرزندان چیست,اموزش تربیت فرزندان,تربیت فرزندان,تربین,فرزندان,, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 

گاه پدر برای تأمین معاش خانواده ، ناگزیر از اشتغال و فعالیت در بیرون خانه می باشد . در این صورت مادر مجبور است نقش پدر را هم در مقابل فرزندان به عهده بگیرد . در چنین شرایطی چه مشکلاتی به وجود می آید و راه عملکرد مطلوب چیست ؟
پاسخ :
پدر ، با توجه به مسؤولیتها و اعتباری که در خانواده دارد ، تمام افراد خانواده ، جای خالی او را به روشنی احساس می کنند و هر یک از فرزندان ، به تناسب سن و به میزان آگاهی ، دلبستگی خود به پدر ، همواره از دوری وی رنج می برند و بویژه پدرانی که ، در سایه گاهی تجربه ، با دلسوزی و ملاطفت پدران بافرزندانشان زندگی می کنند . در غیاب خود ، فرزندانشان را با اندوه بیشتری روبرو می سازند .
هر چه این وابستگی عاطفی ، بین پدر و فرزندانشان بیشتر باشد ، بی تابی ها و بی قراری های آنان در غیبت پدر ، نمایان تر خواهد بود و چه بسا در چگونگی کارهای روزمره و امور تحصیلی شان هم ، تأثیر سوء بگذارد و باعث کم کاری و نافرمانی و انجام ندادن وظایف فردی و یا بد آموزیهای آنان شود .
در اینجاست که هر مادر آگاه می تواند تدبیری بیندیشد و روش هایی انتخاب کند تا در نبودن حضور فیزیکی پدر در خانه ، نه فقط رشته امور خانواده پاره نشود و فرزندان سر ناسازگاری نجویند ، بلکه موجبات همبستگی و پیوستگی استوار خانواده را نیز فراهم سازد .
مادر دانا می تواند با روش هائی که چند مورد از آنها به اختصار شرح داده می شود آثار منفی عدم حضور روزانه ی پدر را در خانه و خانواده ، به میزان مؤثر و قابل توجهی کم و حتی بی اثر نماید .
الف : از راه گفت و شنود با فرزندان و توجیه هر چه بیشترشان و آگاهی دادن به آنان . لازمست با حوصله بسیار ، در موقعیت های گوناگون ، به فرزندان فهمانیده شود که پدر ، برای تأمین خانواده و تضمین سعادت آیندشان ، از راحتی و استراحت خود دست می کشد و بام تا شام ، در اداره ، مغازه و یا سایر محلّ های کار به تلاش معاش مشغول می شود .
در این راه ، مادر می تواند با تکیه برجایگاه ویژۀ خود و به کمک نفوذ کلامش ، توجه فرزندانش را به اهمیّت کار و فداکاری پدر جلب و با در نظر گرفتن شرایط سنّی و میزان توانائیهای جسمی و روانی هر یک ، انجام برخی از کارهای خانه را به فرزندانش واگذار نماید و در صورت مشاهده ی هر گونه خودداری یا تعلّل و سستی از فرزندش بدون ابزار خشونت و پرخاش ، با لحن و زبان ملایم و با محبت مادرانه ، فرزندش را به قبول مسؤولیّت پذیری و انجام به موقع وظایفش تشویق کند و برای ایجاد رقابت سالم و رغبت بیشتر فرزندان به مشارکت داوطلبانه ، توصیه می شود که هر مادری در طول هفته ، وقتی که پدر خانواده در آسایش و آرامش قرار دارد ، به تدریج یک یا چند مورد انجام کارهای کوچک و بزرگ هر یک از آنان را در جمع خانواده مطرح کند ، بشرطی که تعریف از کاریکی ، تحقیر یا رنجیدگی دیگر فرزندان را فراهم نسازد و با آمادگی ذهنی قبلی که برای پدر خانواده به وجود آورده است ، موجبات تشویق ایشان را از طرف پدر فراهم نماید و این برنامه را به فراخور ذوق و استعداد فرزندانش به نحوی پیاده کند ، تا در طول هر سال ، تمام فرزندان خانواده فرصت پیدا کنند خودی نشان دهند و از مهر پدر و تشویق مستقیم اعضای خانواده برخوردار شوند و هیچیک از این حیث کمبودی احساس نکنند که کمترین غفلت در این زمینه ، تخریب روانی فرزندان حساس را به دنبال خواهد داشت و جبران آن آسان نخواهد بود .
به هر صورت هر گونه ایجاد جار و جنجال و امر و نهی یک سویه از طرف مادر و یا شکایت بردن پیش پدر ، نه فقط اداره کار فرزندان را ، در غیاب پدر آسان نمی کند ، بلکه در دراز مدت ، به رنجش و رنجیدگی و بیگانگی فرزندان و عدم اعتماد آنان به خانواده و گریز از محل امن خانه خواهد انجامید .
ب : حال که پدر ، به علت اشتغال در بیرون ، در خانه حضور فیزیکی ندارد ، او می تواند هر شب ، یا در اوقات حضور در خانه ، برخی مسؤولیت ها و کارهای جاری خانه و خانواده را ، با رعایت شرایط سنّی و توانائیهای جسمی و روانی افراد خانواده ، بین همسر و فرزندانش تقسیم نماید و از محل کارش ، تلفنی در جریان چگونگی امور خانواده اش قرار گیرد و یا بار رایزنی مادر و گاهی با مشورت بعضی از فرزندان ، دستورالعمل های جدید به خانواده بدهد و یا از آنان مدد فکری بگیرد تا همگی اعضای خانواده ، حتّی در غیاب پدر ، حضور روانی او را درک و لمس نمایند .
بدیهی است این سفارش ، شامل آن دسته ازپدرانی که حضور فیزیکی درخانه دارند و یا از قبول مسؤولیتهای پدری گریزان هستند و یا با سختگیریهایشان عرصه را به همسر و فرزندانشان تنگ می نمایند ؛
نیست . برای آنان توصیه های دیگری است که در اینجا مجال بحث نمی باشد .
بنابراین هر مادر دانا و آگاه می تواند ، با هماهنگی که با پدر خانواده بعمل می اورد ، ترتیبی بدهد تا بصورت طبیعی و عملی عادی ، ارتباط تلفنی پدر خانواده و حضور روانی او با فرزندانش برقرار گردد و بدون اینکه حساسیت هایی را برای آنان به وجود آورد ، این کار را تداوم بخشد . تا ضمن تحکیم جایگاه پدر ، باعث تأمین آرامش روحی و جسمی افراد خانواده شود .
منبع : کتاب 100 پرسش 100 پاسخ در روابط والدین و فرزندان نوشته اکرم (گیتی) حیدری
 
 
نویسنده: نادر ایزدپناه ׀ تاریخ: سه شنبه 3 مرداد 1391برچسب:نقش,پدر,مادر,اجرای نقش پدر توسط مادر,مشکلات,مشکلات خانواده, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 

برخی کودکان وقتی از مهد کودک بر می گردند ، خمیر و کاغذ رنگی و مداد رنگی بچّه های دیگر را بر می دارند و با خود به خانه می آورند . چگونه باید عمل کنیم تا این رفتار قطع شود ؟
می توانید آن وسایل را به همراه او به مهد کودک برده و بگوئید آن اشیاء از شما نیست و متعلق به دیگران می باشد و بلافاصله وسایل مورد علاقه او را اعم از خمیر بازی ، انواع و اقسام مداد رنگی و کاغذ رنگی زیادی برای او خریده در کیفش بگذارید . چون کودک از دیدن کیف های پُر و رنگ و وارنگ همکلاسی های خود لذّت می برد . وقتی وسایل زیاد کیف او ، از طریق بصری او را ارضاء کند ، دیگر دست به وسایل دیگران نمی زند . فقط باید اشباع و ارضاء شود و در ضمن بداند که والدین همیشه کیف او را وارسی و آن را کنترل می نمایند .
 
نویسنده: نادر ایزدپناه ׀ تاریخ: سه شنبه 3 مرداد 1391برچسب:مشکلات کودکان,تربیت فرزندان,اموزش تربیت فرزندان, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 

چگونه به کودکانی که از چگونگی به دنیا آمدنشان می پرسند  پاسخ دهیم ؟
نحوه پاسخ دادن به چنین کودکی با نحوه ی سؤال کودک مشخص می شود . باید دید سؤال تا چه حدّی پخته است و درک در چه حدّی است ! به همان میزان می توان پاسخ داد . اگر کودک سؤال کند من از کجا آمده ام ؟ و یا چرا خواهرم دختر و چرا من پسرم ؟ دقیقاً شرط بالا را باید رعایت کرد . یعنی به میزانی باید پاسخ داد که متناسب با درک و ظرفیت ذهنی او باشد . بسته به پختگی سؤال او دارد و شما هم باید در همان مرز با او پیش بروید و درست و صحیح پاسخ او را بدهید ؛ تا زمانیکه بزرگ شد و به پاسخ شما فکر کرد ، شما را به بی دانشی متهم ننماید .
منبع : کتاب 100 پرسش 100 پاسخ در روابط والدین و فرزندان نوشته اکرم (گیتی) حیدری
 
نویسنده: نادر ایزدپناه ׀ تاریخ: سه شنبه 3 مرداد 1391برچسب:کتاب 100 پرسش 100 پاسخ,پرسش,پاسخ,چگونه به کودکانی که از چگونگی به دنیا آمدنشان می پرسند پاسخ دهیم ؟, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 

چگونه باکودک 3 ساله ام که مرتب لجبازی می کند و هر کاری را از او می خواهم که انجام دهد نه تنها انجام نمی دهد بلکه عکس آن عمل می کند ، رفتار کنم؟
بچّه دوست دارد خلاف میل شما عمل کند ، بطور کلی آدمهای لجباز در مخاطب خود ایجاد واکنش های منفی می کند . در دو مرحله سنی لجبازی وجود دارد .
1-    در سن دو تا سه سالگی لجبازی می کند . او نمی خواهد با شما لجبازی کند ، بلکه دارد تجربه می کند . پس شما خود را درگیر نکنید و خیلی محترمانه از کنار مسأله بگذرید .
در سه سالگی هسته اصلی شخصیت یعنی Igo  ( ایگو ) یا ( من ) فرد در حال رشد است . مثلا وقتی به او می گوئیم (( پایت را در آب نزن )) او عملا به ما می گوید ، می خواهم بدانم چطور می شود . دقیقا می خواهد تجربه کند نه اینکه با شما لجبازی نماید . مطمئن باشید بی اعتنا بودن شما نتیجه بهتری دارد . زیرا با بچّه های لجباز ، بزرگتر ها نباید لجبازی کنند . باید روش را عوض کرد .
گاهی حتی ممکن است با دلایل منطقی شما هم کودک عمل نکند ، ولی بعد از مدتی خواهید دید که
آورد همان منطق شما را خود او ارائه می دهد و حتّی آن منطق را از آن خود می داند .
اگر دختر 6 ساله شما لجبازی می کند ، دقت کنید که هرگز نزد خودش شکایت او را به پدرش نکنید ، چون دختران در این سن حالت (( اودیپال 1)) دارند ؛ یعنی سعی می کنند مورد توجه پدر قرار بگیرند . دوست ندارند این رابطه خراب شود و هرگز به او نگویید (( به پدرت خواهم گفت )) و به پدر هم تذکر دهید که هرگز نگوید ، (( مادرت گفته تو . . . . ))
در دوره نوجوانی و بلوغ نیز لجبازی وجود دارد که خود نوعی اعتراض است . نوجوان می خواهد دقیقاً حالت استقلال را حس کند و می خواهد بگوید (( من بزرگ شده ام و مستقل هستم )) . با . نوجوان خودش ناراحت می شود که چرا گوش به حرف شما نداده و در زمینه هایی هم متضرر شده جوانان لجباز ، بهتر است مؤدبانه تر و مهربان تر صحبت کنید تا بتوانید لجبازی آنان را بهبود بخشید است ولی به نوعی با رفتار خود نشان می دهد که قصد دارد جبران کرده و دل بزرگترها را به دست. باید دید آیا والدین هم لجبازی دارند اگر چنین است رفع کنید تا اثر بدی روی فرزندان نداشته باشد.
منبع : کتاب 100 پرسش 100 پاسخ در روابط والدین و فرزندان نوشته اکرم (گیتی) حیدری
 
نویسنده: نادر ایزدپناه ׀ تاریخ: سه شنبه 3 مرداد 1391برچسب:لجبازی کودکان,رفع مشکل لجبازی کودکان,اموزش کودکان,تربیت فرزندان, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 

- ، چگونه دفاع از خود را به فرزندم که هنگام بازی از دوستان خود کتک می خورد، بیاموزم ؟
باید به کودک خود بیاموزیم که نباید کسی را بزند ، و نه از کسی کتک بخورد . بلکه باید از خود دفاع کند و مثلاً اگر او را مورد حمله قرار داده و می خواهند کتک بزنند ، جلو دست آنان را بگیرد و یا دیگران را خبر کند ، تا آنان وارد مسأله شده و خود عکس العملی نشان ندهد . از زور گفتن و پرخاش کردن به دیگران پرهیز کند . حرف منطقی را بپذیرد .
اگر مورد حمله قرار گرفت و مجبور شد ، به میزانی که باید و مناسب است از خود دفاع کند ، و مسلماً جامعه ، روحیه حمله و تهاجمی را نمی پذیرد . خانواده ها نیز نباید در این زمینه وارد شوند و از کودک حمایت و یا معترض او شوند ، مگر در صورتی که کودک ، مسأله را با شما در میان بگذارد و از شما کمک بخواهد . در این صورت واسطه گری مناسب و محدود کافی است . زیرا باید کودک یاد بگیرد که نباید آسیب پذیر باشد ، و باید فقط در حد دفاع به مقابله برخیزد .
منبع : کتاب 100 پرسش 100 پاسخ در روابط والدین و فرزندان نوشته اکرم (گیتی) حیدری
 
نویسنده: نادر ایزدپناه ׀ تاریخ: سه شنبه 3 مرداد 1391برچسب:مشکلات کودکان,تربیت فرزندان,اموزش تربیت فرزندان,100 پرسش,100پاسخ, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 

ضعف تربیتی بچّه ها را در چه می بینید ؟
مهمترین عامل که باعث احساس ناامنی و انحراف در فرزندان می شود اختلاف موجود بین والدین است . طبق آمار داده شده :
36% از پاسخگویان ضعف تربیتی را در کودکان ، اختلاف والدین دانسته اند .
20% مشکلات اقتصادی را عامل درست تربیت نشدن کودکان .
10% فیلم هایی که روزانه از تلویزیون پخش می شود و ادب و عفت کلام در آن وجود ندارد .
5% محیط مدرسه و دوستان در تربیت فرزند ما مؤثرند .
20% به عدم توجه والدین در تربیت فرزندان .
3% مطبوعات مقصرند .
5% نیز به عهده ویدئو و ماهواره هاست .
1% هم سایر مسائل و امورات جنینی مؤثرند .
منبع : کتاب 100 پرسش 100 پاسخ در روابط والدین و فرزندان نوشته اکرم (گیتی) حیدری
 
نویسنده: نادر ایزدپناه ׀ تاریخ: سه شنبه 3 مرداد 1391برچسب:ضعف تربیتی فرزندان,اموزش تربیت فرزندان,اموزش تربیت کودکان, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 

روش مطالعه صحیح چگونه است ؟ آیا بلند خواندن بهتر مؤثر است ؟ آیا همراه با موزیک می شود مطالعه کرد ؟
-         عادت به مطالعه کنیم و در کنار عادت باید ایجاد نیاز نمائیم .
-         برای هر سنی می توان روشی را رعایت کرد . کودک را با ابزار حسی می شود به سوی مطالعه کشاند ، و نوجوان را با روش استدلالی و منطقی آشنا کرد .
کودک برای مطالعه مقاومت کرده و گریز می زند . در یادگیری باید اول توجه کند . در مطالعه روشهای فردی وجود دارد و هر کس به طریقی مطالعه می کند .
-         مطالعه قبل از خواب بهتر از مطالعه بعد از خواب است .
-         عدّه ای شب می خوابند و صبح هم برمی خیزند و می خوانند در حالیکه صبح باید درسی را که شب خوانده اید مرور کنید . مرور بهترین روش است و باید در چند روز تکرار شود .
-         مطالعات دو جور است مطالعه اجمالی و مطالعه مفهومی .
افراد در مطالعه اجمالی تلویزیون نگاه می کنند و در ضمن مطالعه هم می نمایند .
مطالعه مفهومی مطالعه ای است که مطلب باید دقیق به ذهن وارد شود و آن را فهمید و جایگزین کرد. عدّه ای در مطالعه خود با صدای بلند می خوانند ، در حالیکه صامت خوانی درست تر است .
روش کلی و صحیح مطالعه این است که :
-         مطالب را سریع یک نگاه اجمالی نموده عناوین و اشکال کتاب را بررسی کنید .
-         زیر مطالب مهم خط بکشید .
-         بعد فیش برداری کنید و نکات مهم را در آن بنویسید .
مطلب دیگر اینکه صامت خوانی درست تر است و یاد گیری با بلند بلند خواندن کمتر مؤثر است ؛ و مطلب آخر اینکه اصولاً در یک زمان فقط یک مطلب می تواند به ذهن وارد شود و هرگز چند مطلب با هم به ذهن نمی روند . لذا موزیک مانع از این خواهد شد که مطلبی را به طور عمیق به ذهن بسپاریم
منبع : کتاب 100 پرسش 100 پاسخ در روابط والدین و فرزندان نوشته اکرم (گیتی) حیدری
نویسنده: نادر ایزدپناه ׀ تاریخ: سه شنبه 3 مرداد 1391برچسب:آیا بلند خواندن بهتر مؤثر است ؟,اموزش,بهتر مطالعه کردن,اموزش بهتر مطالعه کردن, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 

رفتار پدر و مادر در حضور فرزندان با یکدیگر و فرزندانشان چگونه باید باشد ؟
الف- بیشتر پدران ، به سبب کار و مشغله های اجتماعی ، در خانه کمتر حضور فیزیکی دارند و برخی نیز با توجه به نوع کار و یا با قبول کار کمتر ، بیشتر در خانه در کنار خانواده خویش قرار می گیرند .
با تأسف زیاد عدهّ ای از پدران ، اگرچه در خانه حضور فیزیکی دارند ولی از حضور روانی شان خبری و اثری نیست زیرا به هنگام حضور در خانه ، همواره با سایر افراد خانواده سر جنگ و دعوا دارند و به جرو بحث های بیهوده می پردازند و با آزارها و زخم زبانهایشان ، تخریب روانی و شخصیتی اعضای خانواده را باعث می شوند و یا بود و نبودشان یکی است و هیچ گونه حساسیت مؤثر و یا واکنش مثبت و سازنده ای نسبت به فرزندانشان از خود نشان نمی دهند .
در مقابل هستند چه بسیار پدران دلسوزی که اگر چه در بیرون از خانه به کار اشتغال دارند ، ولی همه ی فرزندان ، حضور روانی شان را بخوبی احساس می کنند . زیرا چنین پدرانی ، با استفاده از هر فرصتی ، با خانوادشان تماس می گیرند و مسائل خانه را با دقت پیگیری می نمایند و گه گاهی هم با مدد خواهی از برخی فرزندان انجام کارها را ، برای همسر و فرزندانشان آسان می کنند و با این ترتیب می توان گفت حضور روانی پدران در خانه هم لازم و ضروری است .
پدران آگاه می دانند در زمانی که در خانه حضور دارند ، باید پسران بزرگتر خود را ، با بذل و مهر و محبت پدری ، با خود نزدیک کنند تا آنجائیکه در نبودشان ، آنان براساس تفاهیم ایجاد شده بین پدر و فرزند ، همیشه با احساس مسؤولیت ، وظایف خود و همچنین برخی وظایف پدر نسبت به خانواده را در غیاب پدر بعهده بگیرند .
ب در غیاب پدران ، اغلب مادران ، همه یا پاره ای از مسؤولیت های پدر خانواده را می پذیرند و برخی دیگر هم در چنین شرایطی با مشاهده کمترین کوتاهی یا نافرمانی از سوی فرزند یا فرزندانشان ، تنبیه آنان را به پدر حواله می دهند و یا با تهدیدشان به اینکه پس از حضور پدر در خانه ، از ایشان به پدر شکایت خواهند برد ، جایگاه ویژه خود را متزلزل و چه بسا بی اعتبار می کنند . چنین اقدامی ، هیچ وقت ، در برابر هیچ عمل و اقدامی از سوی فرزندان برای هیچ مادری شایسته و مناسب نیست و بهتر است که هر مادر با تدابیری که خود می اندیشد و مؤثرترین آن ، همانا از طریق مهر مادرانه است ، عواطف فرزندانش را به خود و انجام تکالیفی که به عهده شان است جلب نماید و به هیچوجه در حضور فرزندان ، از آنان به پدر خانواده گله و شکایت نکند .
همچنان که پدر خانواده وظیفه دارد در حضور یا غیاب مادر خانواده ، زبان به بدگوئی یا انتقاد از همسرش تحت هیچ عنوان نگشاید ؛ بر مادر خانواده نیز واجب است که در غیاب یا حضور پدر همیشه رعایت احترام وی را بنماید و با حق شناسی از زحمات و فداکاریهای پدر ، فرزندان را به اطاعت از دستورها و مصلحت اندیشی های خیر خواهانه ی پدر تشویق کند تا هر یک به عنوان ستون های اصلی خانه ، از سستی و بی اعتباری خانواده جلوگیری بعمل آوردند و با افزایش قدر والدین ، نفوذ پدر و مادر را نزد فرزندانشان تثبیت کنند .
به هر صورت هر خانواده باید بداند که فرزندانشان را نباید با صِرف تحکم و دستور فرمائی های خشک بزرگ کنند . زیرا همانطور که پیشتر اشاره رفت ، عوامل اصلی رشد سالم فرزندان ، بستگی تام و تمام به احترام متقابل ، بذل و برخورداری از محبت ، نظارت و مراقبت در کارها و رفت و آمدهایشان و آگاهی از چگونگی و چرائی امر و نهی های والدین و بزرگان خانواده و جامعه با آنان دارد .
منبع : کتاب 100 پرسش 100 پاسخ در روابط والدین و فرزندان نوشته اکرم (گیتی) حیدری
 
نویسنده: نادر ایزدپناه ׀ تاریخ: سه شنبه 3 مرداد 1391برچسب:رفتار پدر مادر,رفتار پدر و مادر در حضور فرزندان, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 

راجع به تبعیض بین فرزندان نظرتان چیست ؟
آنچه در ذهنها به عنوان تبعیض جا افتاده بیشتر جنبه روانی منفی است که در اثر فرق گذاشتن در رفتار بین فرزندان بوجود می آید . مسلما ً والدینی که در رفتار خود یکی از فرزندان را با دیگر فرزندان در محبت کردن و امتیاز دادن فرق می گذارند ؛ این خود سبب خواهد شد ، اثر روانی منفی ، حسادت و احساس ناامنی و ناسازگاری برای دیگر فرزندان بوجود آید .
والدین می دانند که نباید به عنوان اصل پرورشی ، هیچگونه دو چشمی بین فرزندان قائل شوند . ولی دلیل این نیست که در توانائیهای فرزندان تبعیض قائل نشوید . مثلا کودکی خوب نقاشی می کند و یا دیگری استعدادهای عجیب ریاضی دارد ویا کارهای دستی فوق العاده را انجام می دهد . باید به آنان توجه کرد و برای شکوفاتر شدن آن ها سرمایه گذاری نموده و امکانات لازم شکوفائی هریک را به او بدهید . پس تبعیض نگذاشتن ، به معنی این است که بین برآیند و انرژی که برای استعدادهای متفاوت بچّه ها می گذاریم یکسان باشد . یعنی اگر هر یک از فرزندان ما ، در رشته ای خاص استعداد دارند ، آنان را یاری کنیم تا در آن رشته موفقیت هائی به دست آورند .
منبع : کتاب 100 پرسش 100 پاسخ در روابط والدین و فرزندان نوشته اکرم (گیتی) حیدری
 
نویسنده: نادر ایزدپناه ׀ تاریخ: سه شنبه 3 مرداد 1391برچسب:تبعیض بین فرزندان, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 

دروغگویی کودکان
 
تعریف دروغگویی کودکان:
دروغگویی زمانی اتفاق می افتد که آنان  می خواهند  چیزی را توصیف نمایند یا به اصطلاح آرزویی کنند که واقعیت آن چیزی بود که می خواستند.در سنین 6 یا 7 سالگی کودکان از زشتی این کار  مطلع می شوند. دروغ  معمولاً بیان  خلاف واقع  و یا کتمان  یک واقعیت است بنا براین بین این دو جنبه تمایز قایل شویم.
 بیان خلاف واقع ،ممکن است از روی عمد و یا به واسطه عدم قدرت تشخیص واقعیت باشد . مثلاًکودکی ممکن است چهار  کودک را در کوچه دیده باشد و عده آنان  را هفت نفر ذکر کند. یک دلیل  این بیان غیر واقعی  می تواند عدم قدرت تمیز بین 4 و7 باشد و دلیل دیگر این است که او میخواهد  بگوید عده بچه ها یی را که دیده خیلی بوده  بنابراین آن را افزونتر از واقع  بیان کند. بدیهی است که در این قسمت زمینه ذهنی،پیامد های رفتاری و تربیتی  را مد نظر قرار دهیم و اگر مسأله عدم تشخیص یا  درک ذهنی باشد در این صورت اطلاق درغگویی بعید به نظر می رسد. در مقابل کتمان  واقعیت  نوعی از دروغگویی است که مستلزم تواناییهای ذهنی بیشتر در کودکان است و معمولاً از سنینی  بروز می کند که کودک ضمن برخورداری از توان  استفاده از  برخی از سمبل ها و علایم  در افکار و اعمال خود،تجارب و یادگیریهایی  در این زمینه  دارد و از  پوشیدن واقعیت به عنوان  وسیله ای برای رسیدن به هدفهایش بهره می گیرد.
علل دروغگویی:
1-آمیختگی واقعیت و خیال در ذهن کودک
2-وجود فشارها و تهدید در زندگی
3- وجود الگوهای دروغگویی در زندگی کودک
4- عدم اعتماد به نفس
5- نیازهای ارتباطی
6- رهایی از رنج
7- جلب توجه
نشانه های رفتار دروغگویی دانش آموز در مدرسه:
1- در مورد همه ی موضوع ها و حتی کوچکترین  جزییات  اغراق می نماید.
2- درباره آنچه  انجام داده و انجام نداده،دروغ می گوید.
3- تلاش می کند از راه دروغ گفتن  درباره ی خود و سایرین ، تصویر خود را در نظر دیگران بهبود بخشد.
4- احتمالاً فرد تنهایی است.
5- انتقاد سایرین  را نسبت به خود نمی پذیرد و تلاش می کند  تا از راه سر هم نمودن داستانهایی معایب  خود را پوشش دهد.
6- تلاش می کند  که حمایت سایرین اعم از والدین ، همکلاسان ،معلمان ،مشاوران  و مدیران را نسبت به دروغ های خود جلب نماید.
آثار و پیامدهای  دروغگویی:
1- یک جو منفی در کلاس ایجاد می شود بطوری که معلم و دانش آموزان باید مراقب رفتارهای دانش آموز دروغگو باشند.
2- این دانش آموز از سوی معلم  و همکلاسان خود طرد می شود.
3- معلم و همکلاسان دانش آموز در مقابل او حالت تدافعی به خود می گیرند.
4-  ممکن است معلم به این نتیجه برسد که وضعیت نا امید کننده بوده و این دانش آموز تغییر ناپذیر است.
5- هیچ کس یک دروغگو را دوست ندارد و این امر مسأله را تشدید می کند و باعث رنجش و افسردگی دانش آموز دروغگو می شود.
اینگونه با کودک  یا نوجوانی که دروغ می گوید رفتار کنیم:
1- کسی که همواره  دروغ می گوید،در جستجوی فرصتی برای موفقیت است و یک فرد آگاه می تواند به او در رسیدن به این اهداف از راه مثبت کمک نمایند.
2- دروغگویی را نادیده نگیرید. تجربه نشان داده که اگر به آن توجه نشود دروغ های بزرگتری خواهد گفت.
3- سعی کنید که به دلیل اصلی پی ببرید این دانش آموز معمولاً از عزت نفس پایین برخوردار است. دلایل مختلفی در مورد دروغگویی ذکر شد. همه ی عوامل که باعث دروغگویی می شود بعنوان ابزار برای صیانت از خود می باشد.
4- به کودک اعتماد به نفس بدهید،"تو مجبور نیستی واقعه را شرح دهی من می دانم تو راست میگویی."
5- نوعی خود کنترلی را جهت افزایش آگاهی از رفتار به کار ببرد و آنان را تقویت کنید.
6- بجای توجه به دروغ های کوچک به رفتارهای مثبت کودک توجه کنید.او بتدریج دروغگویی را قطع خواهد کرد.
7- می توانید از تکنیک "منصرف نمودن" استفاده کنید. بدین صورت در هنگامی که احساس می کنید دانش آموز یا کودک شروع به دروغگویی کرده است به نوعی مسیر بحث را عوض نمایید.برای مثال با قطع کردن حرف او بگویید"ممکنه این کتاب را برایم بیاورید."
8- بجای طرد نمودن این چنین افرادی با وی ارتباط مناسب برقرار نمایید.
9- قبول کنید که دروغ به مثابه "گریه کردن " برای درخواست کمک است.
10- اگر پی ببرید که علت دروغگویی خانواده است ،به مشاوره با والدین بپردازید. در چنین شرایطی به اصلاح خانواده توجه کنید و در نیت و اخلاق و رفتارشان  تغییر اساسی  ایجاد نمایید.
11- آموزش های اخلاقی و دینی: این آموزش ها، به ویژه همزمان با شروع  دوره دبستانی می تواند در جلوگیری از دروغگویی مؤثر باشد. کودکان دبستانی و آمادگی پذیرش قواعد  و دستورهای اجتماعی  و اخلاقی را دارند و آنها را دررفتارها و ارزیابی های خود از وقایع محیط اطراف،بعنوان ملاک و معیار مورد استفاده قرار می دهند.
 
اشتباههای متداول در رویارویی با دانش آموزان یا کودکان دروغگو:
1- این دانش آموزان را دروغگو خطاب کنید.
2- او را نادیده بگیریم.
3- بخاطر یک صفت –دروغگویی- این دانش آموز را به کلی تحریم نمایید و او را در حاشیه و انزوا قرار دهید.
4- وقتی  او حقایقی را بازگو می کند،بلافاصله وی را مورد انتقاد قرار دهید.
5- بخاطر ترس از اینکه نخواهید به کودک یا دانش آموزکمک کنیم از کمک کردن به او دریغ نماییم.
6- کوتاهی در برقراری ارتباط با والدین او، مدیران مدرسه، مشاوران به منظور کمک به این دانش آموز.
7- تصور نماییم که هر آنچه این دانش آموز می گوید دروغ است.
8- تنبیه ها و تهدیدهایی را برای تکرار دروغگویی در آینده در نظر بگیریم.
 
 
نویسنده: نادر ایزدپناه ׀ تاریخ: سه شنبه 3 مرداد 1391برچسب:دروغگویی کودکان,رفع مشکل دروغگویی کودکان, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 

در مورد پول تو جیبی به بچّه ها چکار کنیم ؟
پاسخ :
آنچه باید توجه کرد ، این است که پول تو جیبی یک وسیله آموزشی و تربیتی است هدف و غایتی مشخص دارد . شما باید از طریق (( حق انتخاب )) و (( مسؤولیت )) به فرزند خود یاد دهید که چگونه از پولش استفاده کند و به او در تجربه اندوختن یاری دهید . در دادن پول تو جیبی به چند نکته باید توجه کرد .
1-    ابتدا مخارج بچّه ها را بررسی کرده و سپس به میزان لازم و رعایت حدود سنی شان ، پول تو جیبی به آنان بدهید . چون هر چه بزرگتر می شوند ، به پول تو جیبی بیشتری احتیاج دارند . زیرا مخارج و مسؤولیت های آنان اضافه می شود .
2-    درباره نحوه خرج کردن پول تو جیبی بچّه ها و بهترین روش استفاده و بهره بری از آن را به کودکان خود بیاموزیم . بهتر است پول تو جیبی شان را دو سه بار در هفته تقسیم کنیم و به آنان بدهیم ، تا دقیقا به میزان پول خود برنامه ریزی نمایند .
3-    میزان پول تو جیبی براساس بودجه و درآمد خانواده تنظیم شود و نباید چشم و هم چشمی کرده و مخارج بی رویه داشته باشند ، و خود و خانواده را دچار مشکل کنند .
4-    اگر کودکان به کم بودن تو جیبی خود معترض بودند و امکان اضافه شدن آن نبود ، به او بگوئید دوست دارید امکان اضافه کردن پول توجیبی داشته باشید . بطور مسلم این جمله بهتر از این است که به او بگوئید : تو به پول بیشتر احتیاج نداری .
5-    پول تو جیبی را به میزان سن ، و از کم شروع کنید و هرچه نیاز و احتیاجات اضافه می شود ، می توان پول تو جیبی را اضافه کرد . پول قدرت ایجاد می کند و انسان ناباب از آن سوء استفاده خواهد کرد . پول تو جیبی را بیشتر از توان شخصیتی به کودک ندهید ، تا کودک برنامه ای برای خرج آن تنظیم نکند .
6-    کودکان دوست دارند ، علاوه بر مخارج ثابتی که خرج کرایه رفت و آمد به مدرسه و لوازم التحریر می شود ، مقداری هم پس انداز کنند تا با آینده نگری و دوراندیشی ، بزرگ شدن را تجربه کنند ، و گاهی هم این بزرگ شدن خود را بوسیله خرج کردن برای همکلاسان خود نشان داده و پُز می دهند .
7-    سعی نکنید پول تو جیبی وسیله ای باشد که کودک را وادار به اطاعت از دستورات خود کنید . در زمان ناراحتی تهدید به قطع پول تو جیبی او و یا در شادیها اضافه کردن پول تو جیبی او ننمائید و به او رشوه ندهید .
8-    منبع : کتاب 100 پرسش 100 پاسخ در روابط والدین و فرزندان نوشته اکرم (گیتی) حیدری
 
نویسنده: نادر ایزدپناه ׀ تاریخ: سه شنبه 3 مرداد 1391برچسب:پول تو جیبی به بچّه ها,اموزش تربیت فرزندان, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 

چگونه  اضطرابم  را در هنگام امتحان کاهش دهم ؟
عده ای در زمان امتحان به حدی اضطراب دارند که آنچه خوانده اند چیزی به خاطر نمی آورند . در این بحث روش های کاهش اضطراب امتحان را بررسی خواهیم کرد .
1-    آماده سازی اضطراب زمان امتحان اغلب براثر مطالعه غلط ایجاد می شود و آن این است که روزانه درس را آماده نمی کنند و مطالب روی هم انباشته می شود و درسهای یک ترم ( نیمسال ) را شب امتحان باید تمام بخوانند و برای امتحان آماده کنند و چون زمان بسیار کم است ناخودآگاه دچار اضطراب می شوند .
2-    یادداشت برداری در مطالعه خود مطالب مهم و نیمه مهم را مشخص کنید ؛ خلاصه نویسی کرده و یادداشت برداری نمائید . آنچه یادداشت کرده اید مرور کنید و آن طور یادداشت برداری کنید که دیگر نیازی به کتاب نداشته باشید .
3-    سؤال بندی مطالب مطالعه شده را سؤال بندی کنید و از قدرت استدلال خود استفاده کرده و به دنبال پاسخ خود باشید . با این سؤال بندی و یافتن پاسخ آن سؤالات در مجموعه مطالعات خود ، سبب شده اید که یکبار دیگر مطلب امتحان را مرور کنید و از اضطراب امتحان شما کاسته خواهد شد .
4-    دیدگاه خود را از امتحان عوض کنید و به نمره زیاد اهمیت ندهید . مهم این است که شما چقدر مطلب را فهمیده اید و برداشت کرده اید .
نمره را وسیله ارزیابی خود و دیگران قرار ندهید . در امتحان اول به سؤالاتی که می دانید پاسخ بدهید و سپس به دنبال پاسخ بقیه سؤالات تمرکز و سعی کنید هر چه می دانید بنویسید و به فکر نتیجه امتحان نباشید و به امتحان به عنوان یک سنجش از خود نگاه کنید .
5-    انسان موجودی زیستی روانی اجتماعی است که باید به تمام ابعاد شخصیتی او توجه شود ، نه فقط به عنوان یک امتحان دهنده . لذا باید :
الف خوب بخورید ، ورزش کنید ، تفریحات و فعالیتهای اجتماعی خود را ادامه دهید ، چون هر فردی نیاز به سلامت جسمی و روانی دارد .
ب- شب امتحان زودتر بخوابید تا روز امتحان هیچگونه خستگی و بی خوابی نداشته باشید زیرا این موارد کارآمدی شما را کمتر کرده و تأثیر منفی بر حافظه شما خواهد داشت .
ج- بعد از امتحان پاداشی برای خود قرار دهید ( رفتن به سینما یا پارک و یا بازدید از یک نمایشگاه رفتن به رستوران ) و حتماً به آن عمل کنید . هر چند که راجع به نتیجه امتحان خود نگران باشید .
د در برنامه ریزی خود برای مطالعه به طور متناوب از دروس فکری و حفظی استفاده کنید . مثلاً همراه فیزیک ادبیات و همراه ریاضی و یا آمار زبان بخوانید و برای مطالعه هر یک 50 دقیقه وقت بگذارید و بعد از هر نیم ساعت 10 دقیقه استراحت کنید و بدون وقفه مطالعه نکنید ، چون خسته خواهید شد و میزان یادگیری شما پائین خواهد بود . در روز امتحان سعی کنید :
1-    از نوشیدن چای و قهوه غلیظ خودداری کنید . با اینکه سطح هشیاری را بالا می برد ولی اضطراب را زیاد می کند . ضمناً صبحانه سبک بخورید . شب امتحان هم از خوردن مواد نشاسته ای ( نان برنج ماکارونی ) خودداری کنید ، و اگر بعداز ظهر امتحان دارید ، ناهار هم غذای سبک بخورید .
2-    زودتر از موقع در محل امتحان حضور داشته باشید ، این مسأله به آرامش شما کمک می کند . حتماً و موکداً نیم ساعت قبل از امتحان دست از مطالعه بکشید و کتاب را به کناری بگذارید . بخاطر اینکه در جلسه امتحان بهتر کارآیی داشته باشید و آنچه خوانده اید به راحتی بخاطرتان بیاید . تا لحظه آخر مطالب را در ذهن خود انباشته نکنید چون این مسأله از تسلط شما بر کل مطالب می کاهد و در ذهن شما تداخل یادگیری به وجود می آورد .
3-    از دوستان و افرادی که اضطرابی هستند دوری کنید و برای اینکه انتظار امتحان شما را مضطرب نکند ، خود را به دیدن تصاویری لذّت بخش مشغول نمائید و یا به پاداش بعد از امتحان خود بیندیشید .
4-    در جلسه امتحان و.قتی برگه سؤال توزیع شد ، عجله نکنید ، بلکه بهتر است 5 دقیقه تأمل نموده و چند نفس عمیق بکشید و بدانید به جای این 5 دقیقه 90 دقیقه برداشت مفید داشته باشید ، سپس یک مرور کلی به سؤالات بنمائید . زمان را بین سؤالات تقسیم کنید و ابتدا سؤالاتی را که می دانید بنویسید و بقیه زمان را برای سؤالات باقیمانده بگذارید .
5-    اگر سؤالات تستی بود 4 جواب را بررسی کرده و هر جوابی و یا گزینه ای که اول به ذهن شما آمد حتماً همان صحیح خواهد بود . در سؤالات کلی و تشریحی سعی کنید به نکته اصلی جواب دهید و آنچه می دانید می توانید به عبارت خود توضیح دهید .
6-    با عجله امتحان ندهید و زمان را بین سؤالات تقسیم کنید و به فرصت جواب دهید . این موارد سبب می شود که اضطراب شما از امتحان کم شود .
 
منبع:
کتاب 100 پرسش 100 پاسخ در روابط والدین و فرزندان نوشته اکرم (گیتی) حیدری
 
نویسنده: نادر ایزدپناه ׀ تاریخ: سه شنبه 3 مرداد 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 

چه چیزهائی نباید به کودکان بگوئیم ؟
بی شک همه شنیده اید که ضرب المثلی داریم که زخم شمشیر خوب می شود ولی زخم زبان خوب نمی شود و اثر روانی آن زبان گاهی تا پایان عمر باقی می ماند . بعضی کلمات از نظر ما بسیار ساده اند ولی در ذهن لطیف کودک بُرنده است . مثلاً (( برادرت از تو دقیق تر است )) اثر روانی بد عمیقی داشته و اعتماد به نفس کودک را از بین می برد ؛ در حالیکه کلمات و جملات والدین باید اعتماد به نفس به وجود آورد و وسیله ای باشد تا کودک شناخت بهتری از خود بدست آورد . بایستی دید چه کلماتی را در مقابل کودکان ادا کنند که به شخصیت و روحیه آنان لطمه ای وارد نسازد و نقص تربیتی به وجود نیاورد . متخصصین نظر دارند که هرگز کودکان را سرزنش نکنید و غر زدن و فریاد کشیدن را صحیح نمی دانند . کلمات و جملاتی که برای کودکان آزار دهنده است .
1-    اسم روی بچّه ها نگذارید .
(( نادان )) ، (( خیکی )) ، (( شلُی ))
وقتی والدین کودکان خود را با کلماتی مانند ((کودن)) ، ((بدجنس)) ((کمرو)) و غیره صدا می کنند آنان می پذیرند که این خصوصیات را دارند .
این کلمات و الفاظ آسیب شخصیتی وارد کرده و به اعتماد به نفس آنان لطمه می زنند ، لذا کودک در جمع حاضر نشده و در بازی ها شرکت نمی کند و کمتر می تواند با همسالان و بزرگترها ارتباط برقرار کند. بهتر است : از جملات مثبت و مستقیم برای تغییر رفتار کودکان استفاده کرد .
مانند (( تختت نامرتب است )) (( هوا سرد است بدون کاپشن مریض می شوی )) .
2-    احساس طرد شدن
((من تو را از خدا نخواستم )) (( تو دیگه چه چیزی بودی خدا به من داد !)) (( برو حوصله ات را ندارم )) (( من تو را دوست ندارم )) با جمله های این چنینی فرزندان احساس می کنند در خانواده جایگاهی ندارند و کسی آنان را دوست نداشته و بفکرشان نیست ، در حالیکه انتظار دارند خانواده اقلاً خود را مسؤول به دنیا آوردن آنان بداند تا دیگران هم کودک را دوست داشته باشند . ضمناً کودکان هم آگاه باشند که به صورت یک اصل والدین فرزندان خود را بدون قید و شرط دوست دارند .
بهتر است : خانواده ها هر روز فرزند خود را در آغوش بگیرند و به آنان بگویند که دوستانشان دارند و با وجود او زندگیتان قشنگ شده است .
3-    منفی بافی
(( تو چه کودنی )) (( تو اخرش هم چیزی نمی شوی ))
کودکانی که به چنین مسایلی متهم می شوند ، هرگز موفقیتی در زندگی نخواهند داشت ؛ در حای که پیام های مثبت فرزندان را جهت داده و همه انرژی خود را برای رسیدن به آن موقعیت مصرف خواهند کرد .
وقتی که می گویید : (( پسرم قیافه دکترها را دارد )) (( دخترم خانم مهندس می خواهد بشود )) این پیش بینی ها در برنامه ریزی های فرزندان شما دخالت خواهد داشت . بهتر است : در تمام مراحل به فرزندان خود اعلام کنید ، همیشه آنان را دوست داشته و خواهید داشت و آرزوی بهروزی آنان را دارید و مطمئن هستید در آینده با برنامه ریزی صحیح می توانند از هوش خود استفاده کنند .
4-    انتظار بیشتر از توان کودک
(( تو باید همیشه 20 بگیری )) (( نقاشی فرزند من از همه همکلاسانش زیباتر است ))
چنین انتظاراتی ممکن است بیشتر از توان فرزند شما باشد و سبب گردد که اعتماد به نفس خود را از دست بدهد و نمره ها و نقاشیهایش را از شما پنهان کند .
بهتر است : همیشه قسمت پر لیوان را در فرزند خود ببینید . مثلاً (( آفرین ریاضی 18 شدی )) (( ادبیات 19 )) هرگز او را مجبور نکنید که باید 20 بگیری و یا نقاشی های او را ارزیابی نکنید . مثلاً (( بسیارنقاشی قشنگی ، عالیه )) بلکه بهتر است بگوئید که در نقاشی او چه می بینید . مثلاً (( در نقاشی تو گل می بینم ، استخر و نرده ها را می بینم . چیزهای دیگری هم بکش )) این باعث می شود که باز نقاشیهای خود را کامل تر کند ، نه اینکه بگوئید ، (( تو بهترین نقاشی )) او می داند که بهترین نیست و همین مسأله او را آزار می دهد و اعتماد به نفس خود را از دست می دهد .
5-    تقصیررا به گردن بچّه ها نیندازید .
(( بخاطر تو خواهرت را از دیدن تلویزیون محروم کردم ))
وقتی کودکی را به خاطر کاری که دیگران کرده اند مقصر می دانید و سرزنش می شود ، شما اشتباه کرده اید . بایستی هر کسی را در مقابل اشتباه خودش بازخواست کرد و مقصر دانست تا بدینوسیله احساس مسؤولیت پذیری را در او تقویت کنید .
بهتر است : در مقابل اشتباه فرزندتان عصبانی نشوید ، سعی کنید خونسردی خود را به دست آورید و از اینکه به او پرخاش کرده و محروم از تلویزیون کرده اید ، معذرت بخواهید و بگویید (( خسته ام باید خود را بیشتر کنترل کنم ))
6-    مقایسه نکنید
(( ببین خواهرت چقدر مرتب است )) (( ببین برادرت چه ساکت است ))
مقایسه فرزندان با یکدیگر سبب دشمنی و ناسازگاری در خانواده خواهد شد و شما احساس بد بودن و بی ارزشی را در او به وجود آورده اید و گاهی مقایسه های مثبت هم ضرر داشته و آرامش را از فرزند شما می گیرد و همیشه اضطرابی خواهد بود که شاید با هر کاری انجام دهد مورد مقایسه قرار بگیرد .
بهتر است : (( تو به قدر خواهرت مرتب هستی )) (( نمره هایت از سال گذشته بهتر شده )) این نوع مقایسه که فرد با خود مقایسه می شود مؤثرتر برای پیشرفت خواهد بود .
7-    خجالت زدگی
(( در سن تو خجالت دارد که از یک سوسک بترسی ، این کار بچّه هاست ))
خجالت دادن فرزند سبب می شود که کودک احساس کند ضعیف است و قدرت اینکه بر سوسک پیروز شود ، ندارد . این مسأله او را خجالت می دهد و موجب از دست دادن روحیه او شده و شب اداری پیدا می کند و صبح هم این شب اداری را به طریقی ( وارونه کردن تشک ) پنهان می کند تا از تحقیر خود بکاهد .
بهتر است : (( اصلاً ناراحت نشو ، تو بزرگ شده ای )) تو حق داری ، سوسک و موش شاید چندش آور باشد.
8-    نفرین و ناسزا نگویید
(( خدا تر از من بگیرد )) (( خدا تو را نبخشد ))
هرگز کودک را مورد طعن و لعن قرار ندهید ، او احساس بدی از خود پیدا کرده و نسبت به واکنش شما حساس می شود و از شما کینه به دل می گیرد .
بهتر است : کار اشتباه او را با پیامی مثبت گوشزد کنید . مثلاً (( اتاقت را تمیز کن تا خودت از آن لذت ببری و کمتر حوصله ات سر برود )) .
9-    تهدید نکنید
(( اگر مشقهایت را ننویسی از دیدن تلویزیون محروم خواهی شد )) از ترساندن کودکان با جملات خود پرهیز کنید . زیرا تهدید ترس به وجود می آورد و احساس نا امنی در محیط ایجاد می کند . در مقابل بعضی از کارهایی که انجام می دهد ، او را تهدید نکنید (( اگر به حمام نروی ، تو را با خود به مهمانی نخواهم برد و تنها باید در خانه بمانی )) این تنها ماندن برای او ناراحت کننده است زیرا همیشه احساس نیاز به والدین را دارد .
بهتر است : همیشه به فرزند خود هشدار دهید نه تهدید کنید . هشدار واقعی و معقول مؤثرتر است .گ
10-اشتباهات
گاهی والدین از کوچکترین خطا ، بچّه ها را مقصر می دانند و احساس گناه می کنند و این احساس گناه بچّه ها را آزار خواهد داد و گاهی باور می کنند که مقصر هستند . این احساس گناه های بی حد سبب می شود که احساس تعهد در آنان از بین برود .
بهتر است : بگوئید هرگز بدون اطلاع خواهرت دست به وسایل او نزن . همانطور که دوست نداری خواهرت بدون اجازه تو از وسایلت استفاده کند .
منبع : کتاب 100 پرسش 100 پاسخ در روابط والدین و فرزندان نوشته اکرم (گیتی) حیدری
 
نویسنده: نادر ایزدپناه ׀ تاریخ: سه شنبه 3 مرداد 1391برچسب:تربیت فرزندان چیست,اموزش تربیت فرزندان,تربیت فرزندان,تربین,فرزندان,, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

چگونه فرزندانمان مسؤولیت پذیر می شوند؟

باید حس اعتماد به نفس را در کودکان تقویت کرد تا آنان را مسؤولیت پذیر بار آورد . کودکان مدام در تلاش هستند تا سریع تر به جلو حرکت کنند ؛ بیشتر کار و تلاش نمایند و در نظر دیگران زودتر بزرگ شوند .
والدین آگاهی دارند که بچّه ها تا چه حدّ خود را با دیگران مقایسه می نمایند و برای انجام کارهای مورد نظرشان ، اعتراض و پافشاری می کنند . آنان هم میل دارند تمام کارهائی را که از عهده شان بر می آید ، خودشان انجام دهند بشرطی که قبلا از همان دوران کودکی آنان را عادت دهیم . کودک 5 ساله شما می تواند در جمع آوری کلّی اتاق یا کتابها یا قرار دادن اسباب بازیهایش در کمد شخصی خود اقدام نماید و در پاره ای از امور خانه با هدایت غیر مستقیم مادر یا افراد بزرگتر به خانواده اش یاری دهد .
انجام این کارها را به خودش واگذارید و به او میدان دهید تا هر چه بیشتر این قبیل کارها را انجام دهد .
فرض کنید تصمیم دارید کودکان را برای شروع کاری جدید آماده سازید . اول از همه باید با فرزندتان درباره اعتماد به نفس صحبت کنید .
بگویید : (( خوب دیگر حالا بزرگتر شده ای و باید کارهای زیادی انجام دهی و بیشتر کارهای خودت را هم خودت بعهده بگیری و اگر وقت داشتی به خواهر و برادر کوچکت هم کمک کنی )) .
بچّه ها را می توان با بازگو کردن کارهای موفقیت آمیزشان در گذشته ، برای آغاز کارهای جدیدشان آماده کرد .
مادرانی که صبور نیستند پیشنهاد می شود ، کارهای اصلی و اساسی را خود انجام دهند و کارهای جزئی را به رسم آموزش مشارکت و روحیه همکاری ، به فرزندان بسپارند . بطور مثال سفره و ظروف و بشقابهای سنگین را خود بچینند و آوردن فنجان ها و لیوان ها و نمکدان ها و دستمال های سفره را به آنها محوّل نمایند و برخی دیگر از امور جاری را هم با همکاری همگان انجام دهند تا کمی و کاستی کارهای کودکان و خردسالان با کمک های مادر و بزرگترها ، نادیده گرفته شود .
ضمن ترتیب سفره انداختن و چگونگی پذیرائی کردن خانواده و میهمان به فرزند آموزش داده می شود و هر فرزندی برای انجام هر کاری ولو به ظاهر کوچک لازم است مورد تشویق و تحسین واقع گردد تا برای انجام کارهای بزرگ ترغیب شود .
سعی نکنید با زور و تهدید فرزندان خویش را در انجام کارها شرکت دهید . باید به آرامی و با محبت مادرانه ، توجه و علاقه اش را به کارها جلب کنید ، به نحوی که خود وی در انجام امور منزل یا کارهای ارجاعی پیشقدم شود . بویژه کارکردن بچّه ها در کنار یکدیگر ، این امکان را برایشان فراهم می آورد تا با علاقه و تمایل بیشتری سراغ کارها رفته ، مشارکت خود را به چشم و گوش سایر افراد خانواده برسانند .
توانائی بچّه ها را در هر زمینه بشناسید و انجام هر کاری را به تناسب شرایط سنی و توانایی جسمی و روحی شان از آنان بخواهید تا کم کم بدون ترس و با علاقه باطنی ، کارهای دشوار را هم پیگیری کنند .
حتّی در مقابل پافشاری کودکان خردسال و نوجوان از سپردن کارهای بزرگ که موجب سرخوردگی و بی اعتمادی آنان می شود خودداری کنید .
سعی نکنید یک کار پیچیده را ، در فرصت کم که از لحاظ وقت در مضیقه یا بی حوصله هستید ، برای فرزند خود شرح دهید ، برای این کار زمانی را انتخاب کنید که در آرامش و فراغت قرار دارید .
اصرار و چشم داشت بسیاری از والدین مبنی بر ارائه کارهای عالی و برجسته در هر زمینه ای ، براساس رقابت با دیگر فرزندان هم سن وسال خانواده یا فامیل ، تنها موجب می شود کودک از عهده ی انجامش ناتوان است ، سرافکنده و بخود بی اعتماد شود و از آن متنفر و منزجر گردد .
تأکید می شود ابتدا ناتوانایی هایش را بشناسد ، سپس در همان حد به او کار محوّل کنید و مسؤولیت بخواهید و همواره به موقع بشرط انجام کارهای خوبشان از آنان قدردانی به عمل آورید و از برخی اشتباهات ناخواسته و یا خارج از توانائی شان چشم پوشی کنید .
منبع : کتاب 100 پرسش 100 پاسخ در روابط والدین و فرزندان نوشته اکرم (گیتی) حیدری
 
نویسنده: نادر ایزدپناه ׀ تاریخ: سه شنبه 3 مرداد 1391برچسب:فرزندان,مسئولیت پذیر, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 

چگونه با فرزندان خود به تفاهم برسیم و نیازها و دردهایشان را بشناسیم ؟
در روان شناسی غربی ، تأکیدی می شود که برای رسیدن به تفاهم ، اول باید مفهوم کلمه ی (( ایمپاتی))1 به معنی (( درد آشنائی )) توجه کنیم .
ننقل قول است از مادری که برای رفع حوصله سر رفتگی دختر کوچکش ، او را به فروشگاههای بزرگ شهر می برد ، ولی باز در کودک خود احساس نا آرامی می دید و از اینکه دخترش با دیدن این همه اشیاء و کالاهای رنگین و درخشان بی حوصله است ، عصبانی می شد .
تا اینکه یک روز به همراه دخترش ، هنگام گشت زنی در فروشگاه بند کفش دخترش باز شد و آنگاه که خم شده بود تا بند کفش وی را ببندد ، در آن حالت که اندازه و هم قد دخترش شده بود ، متوجه گردید که در آن حالت نشسته و با آن میزان قد ، تنها پایه میزها ، به جای آن همه اشیای رنگین فروشگاه را می بیند و دریافت که در این همه مدّت ، دخترش نیز در این قبیل مکان ها ، فقط پایه میزها را به جای اشیای روی آنها می دیده است و چون هیچ منظره یا چیز جالبی را مشاهده نمی کرد ، طبیعی است که حوصله اش بیشتر سر رفته باشد و تازه مادر دریافت که همه عصبانیت های او نسبت به فرزندش نیز بیهوده بود .
بعد از این احساس (( درد آشنائی )) بود که هر گاه او به فروشگاه می رفت بچه اش را به بغل می گرفت و کودک با مشاهده کالاها و عروسک های رنگارنگ شادی می کرد .
از گرفتاریهای پدر و مادر این است که کمتر می توانند با فرزندان خود ] ارتباط مناسب برقرار کنند و یا زبان مشترکی داشته باشند و این به آن سبب است که پدر و مادرها ، به هنگام گفتگو با فرزندان خود ، به پایه سن ، موقعیت ، تحصیل و تجربه های خود برخورد می کنند ، در صورتی که درک مناسب از کودکان آنگاه میسر می شود که پدر ومادر خود را در موقعیت فرزندان خویش احساس کنند . به گونه ای که به طور مثال دریابند داشتن یک دوچرخه برای نوجوان 12-14 ساله با احساس خطری که والدین از داشتن دوچرخه برای فرزندشان دارند ، بسیار متفاوت است . بنابراین در یک برخورد کاربردی ، باید برای درک نزدیک بد واقعی از هر کس ، بکوشیم تا در یک فاصله زمانی کوتاه مدّت ، خود را جای او احساس کنیم . یعنی به موقعیتهایی که آن فرزند ، همه جانبه با آن درگیر است ، پی ببریم .
ارزیابی ، همواره نباید بر پایه ی برداشت های شخصی و ذهنیت و شناخت والدین صورت گیرد ، بلکه به نیازها و دیدگاههای برآمده از فشارهای درونی فرزندان خویش هم لازم است توجه نماییم .
همیشه با نه گفتن و مخالفت کردن ، بچّه ها قانع نمی شوند و تمکین شان هم در چنین مواردی ، چه بسا پی آمدهای ناگوار و زیان باری داشته باشد . باید با آنان به گفت و شنود نشست و آرام و قانع شان ساخت .
منبع : کتاب 100 پرسش 100 پاسخ در روابط والدین و فرزندان نوشته اکرم (گیتی) حیدری
 
نویسنده: نادر ایزدپناه ׀ تاریخ: سه شنبه 3 مرداد 1391برچسب:تربیت فرزندان چیست,اموزش تربیت فرزندان,تربیت فرزندان,تربین,فرزندان,فرزندان,تفاهم, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 

ممکن است در ارتباطات اجتماعی کوچک او ، همبازیش از آن کلمات استفاده می کند . البته می توان با کنترل ، متوجه شد از کجا آموخته است . بهتر است اگر همبازیها در این مسأله مؤثر بوده اند ، به سرعت همبازیهای او را تعویض کنید . گاهی هم این تقصیر متوجه والدین است .
چون بچّه دفعات اوّل ، اصلا معنی کلمه ای را که به کار می برد نمی داند و فقط بزرگترها به عنوان والدین و اطرافیان وقتی به عنوان حرف و یا رفتار جالب توجه ، به او می خندید ، او چنین می پندارد که رفتارش صحیح و تحسین آمیز بوده است ، لذا مجدداً تکرار خواهد کرد . بهتر است با شنیدن کلمات زشت اخم کرده و سکوت کنید تا او دریابد که به اشتباه سخن گفته است و باید کلام و رفتار خود را تغییر دهد . ضمنا کارهای خوب و کلمات زیبای او را تشویق کنید . از او بخواهید شعر بخواند و اگر باز هم کلمات زشت و رفتار ناپسند خود را تکرار کرد ، او را از آن چیزی که دوست دارد محروم کنید و علتش را هم به او بگوئید تا کم کم اشتباه خود را فراموش کند .
منبع : کتاب 100 پرسش 100 پاسخ در روابط والدین و فرزندان نوشته اکرم (گیتی) حیدری
 
نویسنده: نادر ایزدپناه ׀ تاریخ: سه شنبه 3 مرداد 1391برچسب:کودکان,کلمات زشت,تربیت کودکان,تربیت,کودکان,اموزش, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 

چرا بسیاری از والدین از تربیت فرزندانشان راضی نیستند ؟
از قدیم روش تربیتی خانواده ایرانی این بوده است که هر بچّه ای در بزرگی ، هویت و تشخّص ملی اش را دارا باشد و نشان بدهد . با ادب و فرهیخته بار آید . از دانشگاه فارغ التحصیل شود . ازدواج موفق داشته باشد و برای خانواده اش اعتبار و افتخار کسب کند .
همین توقع احترام انگیز که توقع بسیار شاق و سنگین برای اکثریت فرزندان خانواده هاست ، باعث می شود که والدین در تمام مدت عمر غصه بخورند و از ناسازگاریهای بچّه ها شکایت داشته باشند و بچّه هایشان را نیز همه ی عمر ، به رنج و عذاب و دلهره دچار سازند .
در بیشتر کشورها ، حداکثر انتظار خانواده ها از فرزندانشان این است که آنان وارد اجتماع شوند و خوب پول در بیاورند . بقیه امور را به خودشان وا می گذارند که این خود تحلیل دیگری را می طلبد و از این بحث خارج است .
در صورتیکه در خانواده های ایرانی ، والدین در طول دوران طفولیت و خردسالی و سالهای تحصیلی شان ، بلکه پس از تشکیل خانواده جدید هم ، به آنان امر و نهی می کنند و در زندگیشان حضور فعال دارند . این خود باعث ناراحتی و سلب آزادی و آسایش فرزندان و رنجش و ناراحتی والدینشان می گردد .
هر روانشناسی با کنترل زیاد بچّه ها مخالف است . اصولا انسان موجودی نیست که زیر پوشش کنترل زندگی کند . فرزند در حد شایستگی هایش باید آزادی داشته باشد . باید در کارهایش نظارت داشت ، نه همواره دخالت کرد . باید به بچّه کوچک یاد داد که چگونه راه برود و غذابخورد و اگر غذا خوردن را یاد گرفت ، باید سایر مسایل را به درجه ی اهمیت و ضرورت ، به او آموخت نه اینکه بجای او حرکت کنیم و تصمیم بگیریم و او را به خود وابسته کنیم و یا به یک آدم معلوم روانی تبدیل نمائیم .
ریشه بیشترین نارضایتی های والدین از فرزندانشان ، از همین مسائل جزئی سرچشمه می گیرد . باید درست اندیشیدن را آموخت ، نه بجای آنان فکر کرد . والدین با فرهنگ های گوناگون ، هر یک می خواهند فرزندی با تربیت و متناسب با آرزوهایشان بزرگ کنند و این مشکل است . بچّه ها هم آرزو و اهدافی دارند که ممکن است با آرزوها و خواسته های والدینشان مطابقت نداشته باشد و مهمتر اینکه از حدود استعداد و ذوق و توانائیشان بیرون باشد . پس چنانچه همه والدین آرزو داشته باشند که فرزندانشان پزشک و مهندس شوند ، چرا باید این زیاده طلبی خود را به بخت بد خویش نسبت دهند و یا فرزندانشان را بی تربیت و قدر نشناس بدانند .
باید نگاه والدین نسبت به فرزندان تغییر یابد .
اگر نیاز هر گروه سنی از فرزندان خویش را بشناسیم ، قطعی است از لحاظ نیازهای بیولوژیکی و روان شناختی و جامعه شناختی توقعاتمان را تعدیل خواهیم کرد و بدون اینکه سبب گمراهی و گرفتاری بچّه های ما شویم ، آنان را در رسیدن به آرزوهایشان و ادامه تحصیلاتشان براساس ذوق و توانائی جسمی و روحی شان یاری خواهیم داد .
منبع : کتاب 100 پرسش 100 پاسخ در روابط والدین و فرزندان نوشته اکرم (گیتی) حیدری
 
نویسنده: نادر ایزدپناه ׀ تاریخ: سه شنبه 3 مرداد 1391برچسب:تربیت فرزندان چیست,اموزش تربیت فرزندان,تربیت فرزندان,تربین,فرزندان, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 

جوانان چه باید بکنند تا به موفقیت برسند ؟
می گویند نیاز ، مادر ابتکار و اختراع است . اصولی ترین و اصلی ترین اقدام در راه موفقیت ، احساس نیاز است . نیاز به پیشرفت ، در فرد انگیزه ی تفکر و تلاش ایجاد می کند و او را به اندیشه و فعالیت وادار می سازد . درپی آن لازمه اش ، هدفی را مدّ نظر داشتن و آن را دنبال کردن است و برای رسیدن به آن هدف ، برنامه ریزی کردن و به مقصد رسیدن است . ولی در همین جا باید بدانیم همگان از یک راه و با یک فرمول خاص نمی توانند در کاری که دیگران توفیق یافته اند ، پیروز شوند و باید برنامه های گوناگون و راههای مختلفی را طی کرد وبا راهکارهای دیگر ، از راه جبران خطاها و تغییر روش ها ، راه درست را باز شناخت و با غیرت و پشتکار به هدف رسید .
قطعی این است که هر فردی چنانچه بخواهد می تواند به هدفی که می خواهد به آن دست یابد ، برسد و این کار از توان بیشترین اشخاص ساخته است ، امّا برای افراد دیگر ، با توجه به ساختارهای جسمی و روحی شان ، تلاش و همت بیشتری را طلب می کند ، که باید با ایمان به توانائی که در شخص وجود دارد ، روحیه را قوی کرد و به هدف رسید .
مسأله روحیه را قوی کردن و از شکست ترس داشتن یکی از مهمترین رمز موفقیت مردان و زنان بزرگ عالم است . بسیاری از اشخاص اصولا از بیم شکست و بدنامی ها و سرزنش های احتمالی اطرافیان هدف مشخصی ندارند و در تمام مدّت عمر ، بدون هدف خاصی به فعالیت های پراکنده مشغول می شوند که روشن است هیچوقت هم از خود راضی نیستند . پس نخست باید بدون ترس از شکست و بدون کمترین ناامیدی و با اعتقاد کامل و بر پایه شناخت به توانایی های خود ، هدفی را برای خویش لحاظ کنیم و با برنامه ریزی دقیق و با پیش بینی راهها و روش های مختلف به سوی هدف خویش گام برداریم و اجازه ندهیم که هیچ عامل یا فکر مزاحم و گمراه کننده ای ما را از رسیدن به هدفی که به آن ایمان داریم ، باز دارد . در این صورت خواهیم دید که چطور حتّی به هدفهای بسیار دور و بزرگ هم می توانیم برسیم .
درخشیدن افتخار آفرین فرزندان نام آور کشور عزیز ما ایران ، در پهنه ی عالم ، در همه زمینه های علمی و فنی و اقتصادی ، که شگفتی های اعجاب انگیز همه ملل جهان را فراهم آورده است و خبرهایش به طور مرتب از چهار گوشه دنیا از طریق خطوط اینترنت و سایر رسانه های گروهی پخش و به چشم و گوش انسانها می رسد ، خود بهترین گواه و دلیل این موضوع است . کسانی که بخواهند ، می توانند در عرصۀ جهانی بدرخشند و جزءِ نتام آوران دنیا شناخته شوند و وجود آدمی را از آن همه ویژگیهای شگفت انگیز که در خلقت انسانها به ودیعه گذاشته شده است به ستایش و نیایش وادار سازند .
پس در زندگی اول انگیزه برای موفقیت داشته باشید ، بعد هدف خود را روشن بشناسید و تعیین کنید . هدف باید قابل انجام باشد . ( قابل انجام باشد و یک امر محال نباشد ) هدف باید با امکانات و شرایط سنی ، جسمی و روحی شخص مطابقت داشته باشد یا شرایط شایستگی آن پیش بینی و حاصل گردد و فرد به دور از احساسات و کینه نسبت به دیگران ، اعم از خویش و بیگانه ، که دشمن تندرستی و سلامت روان شخص است ؛ با برنامه ریزیهای لازم و ابزار کار مربوطه ، به دنبال هدفش گام بردارد و بدون نگرانی و اضطراب درونی بیم از عدم پیروزی ، با پذیرفتن درصد خطاها و قبول برخی شکست ها تا انتهای راه مورد نظرش را طی کند و به هدف نهایی خویش برسد .
نیاز         انگیزه          هدف              اندیشه برای برنامه ریزی و یافتن راهها و راهکارهای مختلف و انتخاب شایسته        داشتن روحیّه قوی         پشتکار و ایمان به خود کلید گشودن همه قفل های بسته به تمام درها و دروازه های پیروزی و موفقیت در راه رسیدن به هر هدف است .
منبع : کتاب 100 پرسش 100 پاسخ در روابط والدین و فرزندان نوشته اکرم (گیتی) حیدری
نویسنده: نادر ایزدپناه ׀ تاریخ: سه شنبه 3 مرداد 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 

تأثیر بازی پدر با فرزندان در روحیه شان چیست ؟
موضوع بازی والدین بویژه پدرها با بچّه ها اهمیت خاصی دارد .
بازی پدر با فرزندان چه از نظرجسمی و چه از نظر روانی اثرات مفید ماندگار در آنان باقی می گذارد و می توان گفت که اصولا آنان را می سازد .
پدر در حین بازی ، به بچّه ها کمک می کند که لغات زیادتر یاد بگیرند و معلومات پیشتری کسب کنند و چگونگی معاشرتها و حس همکاری و حسن رقابت را بیاموزند و قوانین و لزوم رعایت آنها را بشناسند . بدین جهت در سایه ی تکرار بازیها ، چه از لحاظ ایجاد رقابت سالم در محیط مدرسه و اجتماع با همسالان و همکاران ، و چه از جهت تحصیل مهارتهای لازم برای فرزندان بسیار آموزنده و ضروری است .
اثرات مفید بازی پدرها با فرزندان ، تنها به بچّه هایشان بر نمی گردد بلکه در تلطیف روحیه و تعدیل رفتار خودشان هم مؤثر است . بزرگ کردن بچّه ها و بازی با آنان ، احتیاط در رفتار و بذل عاطفه و فداکاری پدر را طلب می کند و در مجموع نظم و تلاش هر چه بیشتر و رضایت آسایش همگان را فراهم می آورد .
در یک بررسی معلوم شده است : دو سوم جوانانی که حدود 21 سال سن داشته اند ، مایل بودند با پدر خویش بازی کنند . در حالیکه مادرها در سطح پایین تری با فرزندانشان بازی می کنند و یا بیشتر سعی دارند از بچّه هایشان محافظت کنند تا صدمه نبینند ، پدرها با همه مهری که به فرزندان دارند ، این چنین عمل نمی کنند .
منبع : کتاب 100 پرسش 100 پاسخ در روابط والدین و فرزندان نوشته اکرم (گیتی) حیدری
نویسنده: نادر ایزدپناه ׀ تاریخ: سه شنبه 3 مرداد 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد

CopyRight| 2009 , izadpanahnader.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By:
NazTarin.Com